در سالهای اخیر، نگاهی گذرا به صنعت خودروسازی نشان میدهد که طراحی داخلی خودروها دچار تحولی چشمگیر شده است؛ صفحهنمایشها اکنون بر فضای کابینها تسلط یافتهاند. تقریباً تمام خودروهای جدید، بدون توجه به قیمت یا کلاس، دستکم یک صفحهنمایش دارند و بسیاری از آنها به چندین نمایشگر مجهز هستند. به این ترتیب، طراحی داخلی از جنبهای به رقابتی میان رزولوشن و تعداد پیکسلها تبدیل شده است.
در میان خودروهای لوکس، پورشه کاین الکتریک نمونهای شاخص از این روند به شمار میرود. این خودروی جدید با تمرکز بر تجربهای همهجانبه برای سرنشینان طراحی شده است. راننده از یک نمایشگر خمیده دیجیتالی OLED بهعنوان کلاستر بهره میبرد و در مرکز داشبورد، صفحهای لمسی به اندازه ۱۴٫۲۵ اینچ قرار دارد. علاوه بر این، پورشه امکان نصب یک نمایشگر واقعیت افزوده ۸۷ اینچی را بهعنوان هدآپدیسپلی گسترده بر روی شیشه جلو فراهم کرده است تا دادههای ضروری مستقیماً در میدان دید راننده نمایش داده شوند.
این خودرو حتی برای سرنشین جلو نیز یک نمایشگر اختصاصی ۱۴٫۹ اینچی در نظر گرفته که قابلیت پخش ویدیو و کنترل برنامههای کاربردی را دارد. از دیگر ویژگیهای فناورانه آن میتوان به دستیار صوتی مبتنی بر هوش مصنوعی، کلید دیجیتالی قابل اشتراک با هفت کاربر، و حالتهای احساسی موسوم به Mood Modes اشاره کرد که نورپردازی، تهویه و موقعیت صندلیها را با حال و هوای راننده هماهنگ میسازد.
با این حال، افزایش تعداد نمایشگرها انتقادهایی را نیز برانگیخته است. برخی از کارشناسان معتقدند تمرکز بیش از اندازه بر دیجیتالی شدن، به تدریج از اصالت و تجربه رانندگی میکاهد. جک باروث، نویسنده سرشناس حوزه خودرو، بر این باور است که «صفحهنمایشها دیگر نشانهی تجمل و فناوری برتر نیستند». به گفته او، این فناوری که زمانی اختصاصی خودروهای گرانقیمت بود، اکنون با سرعتی بالا به مدلهای ارزانقیمت رسیده و به همین دلیل ارزش نمادین خود را از دست داده است. او تأکید میکند که نمایشگرها هر سال ارزانتر میشوند و آنچه امروزه مدرن و پیشرفته به نظر میرسد، ممکن است در آیندهای نزدیک کاملاً عادی و حتی بیهویت جلوه کند.
نمونههایی از رویکرد متفاوت نیز در برندهایی چون بوگاتی دیده میشود. این شرکت در مدل توربیون (Tourbillon) از صفحهنمایشهای دیجیتالی اجتناب کرده و دوباره به نشانگرهای مکانیکی و چرخدندهای بازگشته است تا مهندسی دقیق و ظرافت ساخت سنتی را جایگزین جلوه سطحی فناوری کند. رولزرویس نیز در مدل اسپکتر (Spectre) به همین فلسفه طراحی پایبند مانده و با بهرهگیری از کنترلهای فیزیکی، تجربهای لوکس و ملموس را ارائه میدهد.
این گرایش یادآور اتفاقی مشابه در تاریخ صنایع ساعتسازی است. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، ساعتهای دیجیتال کوارتز و LED محبوبیت فراوانی یافتند و تصور میشد ساعتهای عقربهای دیگر جایگاهی نخواهند داشت. اما پس از مدتی که این ساعتهای دیجیتال فراگیر و تکراری شدند، ساعتهای مکانیکی به عنوان نماد اصالت و شخصیت دوباره احیا شدند. همین الگو ممکن است در صنعت خودرو نیز تکرار شود؛ جایی که داشبوردهای درخشان پر از نمایشگر، فعلاً جلوهای آیندهنگر دارند اما ممکن است در آیندهای نهچندان دور همان سرنوشت ساعتهای کوارتز را تجربه کنند.
در مجموع، نمایشگرهای دیجیتال مزایایی مانند سهولت استفاده، قابلیت شخصیسازی و ادغام کارآمد با سامانههای هوشمند را فراهم میکنند؛ با این حال، زیادهروی در استفاده از آنها میتواند موجب کمرنگ شدن هویت بصری و احساسی خودرو شود. پیشرفت سریع فناوری نیز سبب میشود طراحیهای دیجیتالی به سرعت کهنه به نظر برسند؛ مشابه آنچه در سیستمهای اطلاعات و سرگرمی خودروهای دو دهه قبل مشاهده میشود.
به همین دلیل بسیاری از کارشناسان خواستار ایجاد تعادل میان فناوری دیجیتال و طراحی سنتی هستند. به باور آنان، نمایشگرها باید تنها در حوزههایی چون ناوبری، ارتباط و اطلاعات سرگرمی به کار روند، در حالی که کنترلهای اصلی همچنان فیزیکی باقی بمانند تا حس طبیعی رانندگی و تعامل با خودرو از بین نرود. استفاده از کلیدها و دکمههای واقعی نهتنها تجربهای خوشایندتر ایجاد میکند، بلکه به طراحان اجازه میدهد دوباره به خلق فضای داخلی با شخصیت و زیبایی اصیل بپردازند، در تضاد با روند یکسان و شیشهای کنونی که اغلب با عنوان «مینیمالیستی» توصیف میشود.
در نهایت، پرسشی بنیادین باقی میماند: آیا رانندگان امروزی ترجیح میدهند در دنیایی از داشبوردهای دیجیتال و فناوریهای هوشمند غرق شوند، یا بازگشت به نشانگرها و ابزارهای مکانیکی را نمادی از اصالت، دوام و لذت واقعی رانندگی میدانند؟


نظر شما چیست؟